مهدی پاشازاده متولد 6 دی 1352 در تهران، فوتبالیست بود

تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخوانده است یه زمانی تا سطح اول فوتبال اروپا رفت و بعدها بازنشست شد اولین دارنده مربیگری A بوندس لیگا در ایران است

او با پرستار رومانیایی خود ازدواج کرده است
شروع فوتبال

فوتبال را از نوجوانی با آکادمی استقلال شروع کرد و در سال 69 وقتی 17 ساله بود توسط منصور پورحیدری وارد تیم بزرگسالان استقلال شد و دو سال بعد در ترکیب تیم بازی کرد

لژیونری تا بازنشستگی

از سال 71 تا 1377 فیکس استقلال بود، پس از جام جهانی 1998 به بایرلورکوزن رفت اما همون ابتدا مصدوم شد، یکسال بعد به تیم دسته دومی فورتونا کلن رفت اما آنجا هم موفق نبود

از سال 1379 به ایران بازگشت و تا 82 کاپیتان استقلال بود، سال 82 به اشتورم گراتس اتریش و درنهایت سال 86 در آدمیرا اتریش فوتبال حرفه ای خود را به پایان رساند
ازدواج با پرستارش

پاشازاده در زمان مصدومیت خود در تیم لورکوزن آلمان با دختری بنام ملینا اهل رومانیا آشنا شد و کم کم این رابطه به نامزدی و ازدواج ختم شد

این زوج یک دختر و یک پسر دارند

بالاترین مدرک مربیگری

پاشازاده بعد از پایان دوران فوتبالی اش در سن 34 سالگی توانست مدرک مربیگری A بوندس لیگا را دریافت کند، این مدرک بالاترین مدرک فوتبالی در جهان می باشد
دیپلم گرفتم

بچه درسخوان نبودم اما مشکلی هم در درس‌‌ هایم نداشتم گاهی اوقات یکی دو تا تجدید می‌آوردم اما به هر حال دیپلم را گرفتم

یک میلیارد در سال 77

مهدی پاشازاده در سال 1377 برای قرار داد خود با تیم لورکوزن آلمان یک میلیارد تومان پول گرفت که در زمان خود پول هنگفتی به شمار می رفت
زندگی در اتریش

مهدی پاشازاده در محله عباسی تهران به دنیا آمده و بزرگ شده و در حال حاضر منزل او در وین پایتخت اتریش است و خانواده اش در آن کشور زندگی می کنند

شروع مربیگیری

دوران مربیگری او از سال 1384 در تیم آدمیراواکر بی اتریش که مالک ایرانی دارد شروع شد و سپس در تیم های گسترش فولاد، پارسه، شهرداری تبریز، آلومینیوم اراک، پارس جنوبی، راه آهن و در نهایت سال 97 مربیگری شاهین شهرداری بوشهر را برعهده داشت

مدافع و تیم ملی

پاشازاده با قد 185 سانتی مدافع بود

در تیم ملی امید بازی کرده و در سال 76 به تیم بزرگسالان دعوت شد و توانست در جام جهانی 1998 در تیم ملی بازی کند اما بعد از جام جهانی دیگر دعوت نشد

کیمیا علیزاده تکواندو کار پرافتخار کشورمان با حامد معدنچی والیبالیست سابق ازدواج کردند، این دو ورزشکار این خبر رابا انتشار استوری در صفحات شخصی اینستاگرام شان بـه اطلاع مردم رساندند. این خبر هم زمان با خبر ازدواج هادی کاظمی و سمانه پاکدل پخش شد.

حامد معدنچی کیست؟

حامد معدنچی از بازیکنان سابق والیبال اسـت و سال‌ها در تیم والیبال آلومینیوم المهدی هرمزگان و پیکان تهران حضور داشت. او دو سال پیش بدلیل مصدومیت شدید، تصمیم بـه کناره گیری از دوران حرفه اي خود گرفت ودر حال حاضر نیز حرفه مربی گری والیبال را در پیش گرفته اسـت.
بیوگرافی کیمیا علیزاده
کیمیا علیزاده زنوزی در نوزدهم تیرماه 1377 در شهر کرج بدنیا آمد. خانواده ي کیمیا اصالتا آذری هستند، پدرش اهل شهر زنوز واقع دربخش مرکزی شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی اسـت و یک کارگاه ساخت رومیزی دارد، مادرش نیز اهل استان اردبیل می باشد. کیمیا فرزند اول خانواده اسـت و یک برادر کوچکتر از خودش دارد.
کیمیا زمانی کـه 7 ساله بود توسط مادرش مورد تشویق قرار گرفت تا در کلاس هاي تکواندو شرکت کند. البته هدف آنها در ابتدا فقط پر کردن اوقات فراغت بود. اما پس از چندی استعدادهای شگفت انگیز کیمیا دراین رشته ي ورزشی شکوفا شد و پای وی را بـه مسابقات کشوری باز کرد.

کیمیا علیزاده در دوران دبیرستان رشته ي ریاضی فیزیک را انتخاب کرد اما بخاطر مشکلات ورزشی تصمیم گرفت رشته ي خود رابه علوم تجربی تغییر دهد و همین موضوع وی را یکسال از درس و مدرسه دور کرد. اما باوجود تمام این‌ها کیمیا بسیار در تحصیل خود کوشا و موفق اسـت.
ترس از سوسک کیمیا علیزاده

وقتی مـن را در حال خرید می‌بینند میگویند مگر قهرمان هم خرید میکند! و یا وقتی از سوسک میترسم طعنه می‌زنند کـه قهرمان مملکت کـه از سوسک بترسد وای بحال بقیه مردم …

عاشق کوهنوردی

بجز تکواندو عاشق کوهنوردی هستم. در برنامه هاي چند روزه کوهنوردی شرکت می‌کنم. آرامشی کـه در کوه دارم را هیچ کجا ندارم.

دوم دبیرستان را دوبار خواندم

مـن بدلیل حضور در اردوها و مسابقات در ماه هاي خرداد و شهریور سال گذشته نتوانستم در امتحانات شرکت کنم و وادار شدم سال دوم دبیرستان را دو بار بگذرانم. دراین مدت آموزش و پرورش همکاری لازم رابا مـن نکرد.

زندگی خصوصی کیمیا علیزاده

کیمیا علیزاده بخاطر موفقیت ها و کسب مقام هاي بین المللی از طرف وزارت علوم بدون کنکور در دانشگاه پذیرفته شده اسـت و قصد دارد در رشته ي فیزیوتراپی تحصیلات خودرا ادامه دهد. کیمیا الگوی ورزشی و اخلاقی خودرا مهرو کرمانی معرفی میکند. بجز تکواندو بـه ورزش والیبال علاقه ي زیادی دارد. ماکارونی و کشک بادمجان غذا هاي موردعلاقه ي او هستند. برای تفریح دوست دارد بـه کوهنوردی و گردش با دوستانش بپردازد.
خواستگاری از کیمیا علیزاده در فرودگاه
اما حاشیه هاي مهم تر بـه رفتار چندین پسر جوان برمی گشت کـه بـه شوخی یا خنده از کیمیا علیزاده خواستگاری کردند. یکی از این پسران با فریاد از نفر سوم المپیک تقاضای ازدواج کرد و دیگری نیز می‌گفت خودش ورزشکار اسـت ودر سطح استان البرز در رقابت هاي تکواندو مدال دارد. او نیز بطور جدی میگفت کـه برای ازدواج با این دختر ورزشکار آمادگی دارد و می‌خواهد با پیدا کردن پدرش از او خواستگاری کند!

اتفاقی بی سابقه در تاریخ ورزش ایران

در ورزش ایران هرگز سابقه نداشته کـه از یک دختر ورزشکار آن گونه استقبال شود. نجمه خدمتی در 18 سالگی ودر رقابت هاي تیراندازی بازی هاي آسیایی قهرمان شد ودر بازگشت بـه ایران با استقبال با شکوه مردم شهر زادگاهش روبه‌رو شد، اتفاقی کـه برای خدیجه آزادپور ووشوکار و قهرمان بازی هاي آسیایی درسال 2010 افتاد و یا شهربانو منصوریان دیگر ووشوکار مطرح ورزش کشور. اما این یکی واقعا بی سابقه بود.
آغاز دوره حرفه اي

کیمیا علیزاده خیلی زود پدیده تکواندو لقب گرفت و مربیان تیم ملی روی مدال آوری او در بازی هاي آسیایی 2014 اینچئون حساب کرده بودند. از علیزاده کـه آن موقع در وزن منهای 62 کیلو گرم شرکت کرده بود، بعنوان یکی از طلایی هاي کاروان ورزشی ایران یاد می شد. او بـه کره جنوبی هم سفر کرد اما فاقد این کـه در مسابقه اي شرکت کند، تنها نظاره گر مبارزه دیگر تکواندوکاران بود.
زیرا مسوولان برگزارکننده مسابقات بـه علیزاده مجوز شرکت در رقابت ها را ندادند. وقتی کـه بـه سن پایین علیزاده ایراد گرفتند و طبق قانون او بدلیل نرسیدن بـه سن 17 سالگی از بازی هاي آسیایی دور ماند. فدراسیون تکواندو نسبت بـه این موضوع شکایت کرد، اما مسوولان مسابقات نپذیرفتند تا تغییرات گسترده در قوانین تکواندو علیزاده را از بازی هاي آسیایی بازدارد. او اما ناامید نشد ودر مسابقات جهانی مدال کسب کرد.

المپیک ریو 2016 راهیابی

کیمیا علیزاده نماینده ایران در وزن دوم المپیکی زنان پس از یک دور استراحت بـه مصاف «فیتریانا یوسف» از اندونزی رفت و 19 بر صفر برنده شد و راهی مرحله نیمه نهایی شد، او در دومین گام بـه مصاف «نیاما گارانگ» از نپال رفت، کـه دراین دیدار نیز با نتیجه 15 بر 2 در پایان راند دوم برنده شد و ضمن راهیابی بـه فینال رقابت هاي وزن 57- کیلو گرم، سهمیه المپیک ریو 2016 را هم برای ایران بدست آورد.

کسب مدال برنز

کیمیا علیزاده در اولین مبارزه المپیکی خود مقابل آنا زانینویک از کشور کرواسی بـه پیروزی رسید و مجوز ورود بـه مرحله یک چهارم نهایی این مسابقات را دریافت نمود. کیمیا علیزاده در گفت‌وگو پس از مبارزه اول خود اعلام کرد، همیشه مبارزه اول مانند فینال اسـت و مـن دراین چالش همانند انتظارم ظاهر نشدم. او سرانجام در مقابل حریف اسپانیایی با نتیجهٔ 8 بر 7 شکست خورد.
در ادامه با توجه بـه صعود حریف اسپانیایی او بـه فینالِ این وزن، علیزاده در گروه شانس مجدد برای کسب مدال برنز مسابقه داد ودر دیدار ماقبل رده بندی از سد حریف تایلندی گذشت و راهی مرحله رده بندی شد. وی در دیدار رده بندی با شکست حریف سوئدی اش ضمن کسب نشان برنز، توانست عنوان اولین بانوی مدال آور ایران در المپیک رابه دست آورد.
مسابقات قهرمانی تکواندو جهان 2017

فدراسیون جهانی تکواندو، کیمیا علیزاده را بعنوان پرچمدار بیست و سومین دوره رقابت هاي قهرمانی جهان 2017 در کره جنوبی انتخاب کرد. کیمیا علیزاده روز جمعه 9 تیر1396 «30 ژوئن» دراین مسابقات مدال نقره گرفت. این اولین بار یود کـه یک نفر از اعضای تیم تکواندوی زنان ایران در مسابقات جهانی بـه فینال میرسید.
پزشکان گفتند دراین مسابقات بدن کیمیا علیزاده آسیب دیده و باید جراحی شود. ظاهرا بیشتر آسیب ها مربوط بـه قبل از مسابقات کره جنوبی اسـت و بهمین دلیل نزدیکان و هوادارانش میگویند کـه او باوجود آسیب، تلاش زیادی کرد کـه در مسابقات بماند. سرمربی کیمیا علیزاده گفت بتدریج آسیب هاي او جدی‌تر شد اما بازهم در مسابقات جهانی کره جنوبی شرکت کرد و مدال گرفت.

قهرمانی ها و افتخارات کیمیا علیزاده

= 2014 قهرمانی جهان Taipai

= 2014 مسابقات آزاد کره گیونگجو

= 2014 المپیک تابستانی جوانان نانجینگ

= 2014 بازی ها آزاد ترکیه آنتالیا

= 2015 مسابقات جام فجر تهران

= 2015 مسابقات آزاد هلند آیندهوون

= 2015 قهرمانی جهان چلیابینسک

= 2015 قهرمانی جهان مسکو

= عدم شرکت 2015 قهرمانی جهان منچستر

= 2016 انتخابی المپیک مانیل

= 2016 یونان گسترش تسالونیکی

= 2016 المپیک 2016 ریو ریو دو ژانیرو

منبع:بيوگرافي حامد معدنچي

بيوگرافي حامد معدنچي

بیوگرافی کریم باقری و همسرش + زندگی شخصی و تجارت

کریم باقری متولد 1 اسفند 1352 در تبریز، فوتبالیست بود

دانشجوی لیسانس رشته تربیت بدنی در دانشگاه آزاد میانه است، در محله عباسی تبریز بدنیا امده است، 4 برادر و یک خواهر دارد حالا یک تاجر معروف فرش در ایران و تبریز است

شروع فوتبالی کریم باقری

فوتبال را با بچه محل های خیابان عباسی آغاز کرد و به شکل حرفه ای از تیم جوانان ایدم تبریز ادامه داد سپس در جوانان تراکتورسازی و بعد از 1371 تا 1373 در تیم بزرگسالان این تیم به میدان رفت

در ابتدای دوران فوتبال خود در پست دفاع بازی می‌ک رد

سربازی و شروع درخشش

کریم باقری بعد برای گذراندن سربازی خود به تهران رفت و به تیم کشاور پیوست، از سال 73 تا 1375 در این تیم بازی کرد، در اولین فصل حضور خود به تیم ملی دعوت شد

در بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ پس از نمایش ضعیف در پست دفاع، وی به خط هافبک منتقل شد و درخشش این بازیکن ۲۱ ساله آغاز شد
پرسپولیس و لژیونری

در زمستان 74 به پرسپولیس پیوست و یک فصل برای این تیم بازی کرد سپس در تابستان 76 به همراه علی دایی به تیم آرمینیا بیله‌ فلد آلمان پیوست و تا سال 76 در این تیم بود

مدتی در النصر بازی کرد و یک فصل از سال 79 – 80 نیز در چارلتون انگلیس حضور داشت ، یکسال نیز در السد بود و در نهایت از سال 81 – 89 فوتبالیش را با پرسپولیس به اتمام رساند

کامیون داری

در همان دوران فوتبالی اش از آنجا که علاقه بسیاری به ولوهای زردرنگ سوئدی داشت، با کمک پدرش هر چه پول داشت در همین راه هزینه کرد و چند دستگاه از همین کامیون ها خرید

صادرات و تاجر فرش

کریم باقری به همراه پدر همسرش هم یکی از تجار معروف فرش ایران و تبریز در دنیای فرش است او همچنین در زمینه صادرات خشک و بار و غلات و خرید و فروش ملک در کشورهای عربی فعال است
ازدواج و خانواده

کریم باقری سالهاست با دختری بنام لیلا ازدواج کرده و دو پسر دارد امیر 26 ساله و امید 12 ساله که آنها هم راه پدر در فوتبال را پیگیری کردند

بازیکن محبوب جهان

در سال 1378 مرد سال فوتبال ایران شد همچنین وی در نظرسنجی سایت آمار و تاریخ فدراسیون بین‌المللی فوتبال (IFFHS) به عنوان بازیکن محبوب جهان انتخاب شد

رستوران داری

کریم باقری نمایندگی یکی از شعب رستوران های زنجیره KFC آمریکا در ایران را از آن خود کرده بود اما بعدها بدلیل حساسیت ها با این رستوران به اصطلاح آمریکایی برخورد و پلمپ شد که نام آن به SOOGOOD تغییر یافت

دوستان نزدیک

بیشتر وقتم رو بجز خانواده با بعضی دوستان نزدیکم مثل احمدرضا عابدزاده، افشین پیروانی و علی دایی می گذرانم، ما چندتا نزدیک هم هستیم، همدیگر را می بینیم و با هم معاشرت داریم

عاشق کباب

از کباب به عنوان محبوب ترین غذایش یاد می کند و می گوید هر وقت که فرصتی دست دهد سری به کبابی محبوبش در تهران می زند به غیر از این هم بارها تاکید می کند که کبابی قدیمی حاج علی در بازار تبریز را با هیچ رستوران دیگری عوض نمی کند
فوتبالیست خیر

مربی فعلی پرسپولیسی ها به دور از اذهان عمومی همیشه دست خیر هم داشته است،وی بارها این اتفاق را تکرار کرد و از آن جمله می توان به دوره افتادن وی در بازار برای جمع کردن پول جهت زلزله زدگان ورزقان اشاره کرد

خداحافظی و مربیگری

در سال 1389 هم‌زمان با 8 آذر و بازی تاریخی با استرالیا از فوتبال خداحافظی کرد او پس از 18 سال بازی در تیم‌های مختلف کفش‌ هایش را آویخت و در حال حاضر مربی پرسپولیس تهران است

منبع:بيوگرافي كريم باقری

بيوگرافي كريم باقری

عکس و بیوگرافی کمال کامیابی‌ نیا و همسرش + زندگی شخصی

کمال کامیابی‌ نیا متولد 28 دی 1367 در تهران، بازیکن فوتبال است

در حال دانشجوی می باشد و در تیم پرسپولیس توپ می زند، استعدادش در فوتبال خیلی زود او را به تیم پرسپولیس تهران و تیم ملی رساند، او متاهل است و یک دختر دارد
شروع فوتبالی

از سال 1380 وقتی 13 ساله بود با قرارداد 5 به تیم پاس تهران پیوست و از تیم نونهالان تا امید این تیم فوتبال بازی کرد، در 18 سالگی به مس کرمان رفت و دوسال هم در این تیم توپ زد

خواهر کمال کامیابی نیا همسر فوتالیست پرافتخار لیگ برتر ایران حمیدرضا رجبی از بازیکنان پیشکوست فوتبال سایپا و مربی فوتبال می باشد

از راه آهن تا پرسپولیس

کامیابی نیا در سال 88 با تیم راه آهن بازی می کرد و سپس تا 96 با شهرداری تبریز بود

او در سال 1392 به نفت تهران پیوست و شاگرد علی منصوریان شد او در نهایت 5 تیر 96 با قرار دادی دو ساله به پرسپولیس پیوست، بازی های خویش این تیم را مجبور کرد تا در تیرماه 96 با این بازیکن دوسال دیگر تمدید کند

ازدواج

کمال کامیابی‌ نیا با خدیجه عسگری (تکواندوکار) ازدواج کرده است این زوج ورزشکار 12 اسفند 1394 صاحب یک دختر زیبا بنام کمند شدند

لذت پدر شدن

لذت پدر بودن برایم یکی از شیرین ترین اتفاقات در کل دوران زندگی ام بود

در این سال ها که از خدا عمر گرفته ام خیلی اتفاقات را دیدم و فکر می کردم بعد از آن دیگر اتفاقی بهتر و لذتبخش تر نیست ولی روزی که پدر شدم را نمی توانم با هیچ روز دیگری قیاس کنم

زندگی با دخترم

با دخترم هر روز زندگی ما با دیروزش متفاوت است. هر لحظه اش تازگی دارد. ستاره ای در آسمان زندگی مان شده که برق و چشمک هایش را نمی توان با هیچ اتفاق دیگری مقایسه کرد
حضور در تیم ملی

او در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ اولین بازی ملی خود را در برابر ترکمنستان در مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ انجام داد کامیابی‌ نیا اولین گل ملی خود را در پیروزی ۶ – ۰ در برابر گوآم به ثمر رساند

دوستان

می گوید در تیم پرسپولس با محسن مسلمان و فرشاد احمدزاده ارتباط خوبی دارد

منصوریان

از منصوریان تشکر می کنم زیرا نقش زیادی در پیشرفت من داشت او کمک های زیای به من کرده است
بازیکن مورد علاقه

دانیله ده روسی بازیکن مورد علاقه ام است و گتوزو ھم زمانی که بازی می کرد دوست داشتم. در ایران ھم فوتبال جواد نکونام و کریم باقری را می پسندم

تتلو و شغل

● محمد علیزاده و امیر تتلو خواننده ھای مورد علاقه ام ھستم

● اگر فوتبالیست نمی شدم شاید ایجنت یا ھمان مدیر برنامه فوتبال می شدم

منبع:بيوگرافي کمال کامیابی نیا

بيوگرافي کمال کامیابی نیا

همیشه از پدرش میخواست که برای او یک کیبورد بخرد تا اینکه بالاخره یه روز به آرزویش رسید و پدرش به قولش عمل کرد. تابستان همون سال کلاس موسیقی ثبت نام کرد اسم استادش استاد جلالی بود. توی کلاس موسیقی از همه شاگردها تنبل تر و بازیگوشتر بود. اهل رقابت هم نبود چون دوست داشت آن چیزی را که خودش بلد بود ببیند نه چیزهایی که دیگران بلد بودند. ۸ ساله بود هر شب یک ساعت تمرین میکرد نه کمتر نه بیشتر. چند سالی گذشت حدود ۴ یا ۵ سال . یک روز که پشت ساز نشسته بود یک ملودی به ذهنش اومد، اجرایش کرد و سریع روی کاست ضبطش کرد. از خونه زد بیرون و رفت پیش دوستانش تا آهنگی رو که ساخته بود گوش کنند. وقتی گوش کردند همه مسخره اش کردند خیلی ناراحت شد ولی با خود گفت دفعه بعد یه آهنگ میسازد که دیگه جرات نکنند مسخره اش کنند. ولی این قضیه چند باری تکرار شد و هر دفعه همون قول همیشگی رو به خودش میداد.

آغاز کار هنری

یک روز همینطور که داشتم روی یک ملودی جدید کار میکردم چشمم به ترانه ای از خانم حیدرزاده افتاد که روی میز اتاقم بود ترانه ” هو ای رفتن”خیلی عجیب بود ملودی من با ترانه خانم حیدر زاده انگار مکمل همدیگه بودن به نظر خودم کار خیلی قشنگی بود. یک کم جدی شدم و شروع به کار کردم هر چقدر که جلوتر میرفتم علاقه بیشتری پیدا میکردم که کار رو ادامه بدم و بالاخره تموم شد. اولین ملودی من که کلام هم داشت. سریع ملودی رو ضبط کردم و خودم هم به صورت ماکت روی کار خوندم و دوباره سریع از خونه زدم بیرون . آنقدر هیجان زده بودم که حتی خودم آهنگی که ضبط کرده بودم رو گوش نکردم . رفتم به خونه دوستم و به بقیه هم زنگ زدم که سریع بیان . دوستام که فکر میکردن مثل دفعه های قبل بعد از گوش کردن باید مسخره ام کنن یه لبخند تمسخر آمیز روی لباشون بود. نوار کاست رو توی ضبط صوت گذاشتم و play کردم . شروع شد چند ثانیه ای گذشت که برای اولین بار صدای ضبط شده خودم رو شنیدم هم، خودم هم دوستام . خیلی تو ذوقم خورد طوری که بلند شدم که ضبط صوت رو خاموش کنم ولی بچه ها جلومو گرفتن. وسطای آهنگ بود که دیدم لبخند تمسخر آمیز بچه ها از بین رفته و توی نگاهشون یک کم ناراحتی هست ، اشک توی چشمای همشون حلقه زده بود. باورم نمیشد ولی اونا تحت تاثیر قرار گرفته بودن. البته اون موقع ۱۶ یا ۱۷ ساله بودیم . وقت ، وقت عشقهای گذری و کوتاه مدت اما ساده و بی ریا بود. آهنگ که تموم شد یکی از دوستام بلند شد و صورتم و ماچ کرد و گفت: دمت گرم خیلی خوب بود . حس خوبی بود اولین بار بود که یک نفر از کار موسیقی من تعریف میکرد. اون شب تا صبح خوابم نبرد نمیدونم خوشحال بودم یا هیجان زده. هم داشتم فکر می کردم که اگه این کارو ادامه بدم میتونم . (البته هیچ وقت از ترانه خانم حیدر زاده سوء استفاده نکردم و فقط از اون کار برای یادگیری استفاده کردم و برای ایشان احترام خاصی قائل هستم ).

حاشیه ها

نواختن ساز محمد زارع
از ۸ سالگی شروع به نواختن پیانوکردم و ساز تخصصیم پیانو هست.

آموزشگاه موسیقی محمد زارع

آموزشگاه موسیقی فکور می رفتم.

آهنگسازی و تنظیم محمد زارع
ازسن ۱۴ و ۱۵ سالگی ساختن ملودی روشروع کردم.

تحصیلات محمد زارع
دانشجو رشته ی مهندسی کشاورزی بودم که انصراف دادم و مدتی تحصیل نمیکردم ولی الان دانشجو رشته ی موسیقی هستم.

خواهر و برادر محمد زارع
۲ برادردارم و فرزند آخر خانواده هستم.

ازدواج محمد زارع
محمد زارع مجرد است.

اولین کنسرت محمد زارع
اولین کار زنده من و کنسرتم در تبریز و در سال ۱۳۸۵ بود که با استقبال خوبی هم روبرو شدیم وشب تکرار نشدنی بود.

آلبوم محمد زارع

در مورد آلبوم سومم بایدبگم ازکارهای خودم کمتر استفاده شده وبادوستان زیادی همکاری کردم که بیشتر از ۷۰ درصد کارآماده شده و در مرحله تنظیم هست و امیدوارم تونسته باشم رضایت مردم و دوستداران موسیقی رو جلب کرده باشم.

سایر فعالیت های هنری محمد زارع
باید بگم که خود من هم از سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی به ترانه و شعر علاقه داشتم به خاطر همین گاهی اوقات چند بیتی ترانه میگفتم که اون موقع اغلب نیمه کاره می موند. از صبح روز بعد جدی تر شده بودم یواش یواش روی بعضی ملودی های کوتاه یکی دو خط ترانه مینوشتم. کم کم یک کم با تجربه شده بودم بعد از هر کار حس میکردم یک چیز تازه یاد گرفتم. تازه داشتم طعم پیشرفت کردن رو حس می کردم . یکی از همون روزها بود که من هم مثل بقیه حس کردم که حسی به اسم دوست داشتن و عشق داره وارد زندگیم میشه. جالب بود اون روزها همه چیز خوب بود . چند ماهی از این قضیه گذشت که یه اتفاق باعث شد که همه چیز به هم بریزه اول حس دوست داشتن و عشق تبدیل به حس تنهایی و دلواپسی شد. خیلی ناراحت بودم خوب اون موقع برای من و سن و سال من عادی بود که اینقدر زود دلبسته بشم. بگذریم اون روزها راحتر ترانه می نوشتم ، راحت روی ترانه هام ملودی می ذاشتم . یادمه شعر و ملودی آهنگ خریدار یکی از همون روزها انجام شد.

فعالیت های هنری محمد زارع

آلبوم ها:
رو در و دیوار این شهر
رو در و دیوار این شهر ۲
دلداده
دیوانه از قفس پرید

تک آهنگ ها:
هوا
رو در رو
گاهی وقتا
خودم تنها
شب تنهایی
تبعید
بارون
دلم میخواد
می تونستیم
رو در و دیوار این شهر
دوست داشتم
به سلامت
خطا کردم
سال خوب
رو درو دیوار این شهر (ریمیکس)
باران
دل عاشق من

منبع:بيوگرافي محمد زارع

بيوگرافي محمد زارع

بیوگرافی مهسا هاشمی بازیگر + زندگی شخصی و هنری

مهسا هاشمی متولد 18 فروردین 1377 در تهرن، بازیگر است

دانشجوی رشته مهندسی عمران است، از تبلیغات تلویزیونی به بازیگری در سینما و تلویزیون رسید علاقه زیادی دارد در کارهای اصغر فرهادی بازی کند

شروع فعالیت

از پنج سالگی فعالیت هنری خود را با شرکت در آگهی های تبلیغاتی آغاز کرد و پس از مدتی کوتاه که استعداد و توانایی هنری خود را نشان داد توسط آقای شاهد احمدلو در فیلم سینمایی بهار قبل و بعد در سال 87 نقش آفرینی کرد

الگو

اینکه شخص خاصی باشد خیر

سعی کردم بیشتر خودم باشم اما به بازی ها خیلی توجه میکنم هر بازیگری ویژگی های خوبی دارد که خوب است آنها را یاد بگیریم و جمع آن ویژگی ها در کنار هم واقعا خوب در می آید
هنرمندان مورد علاقه

مسلما دوست دارم با آقای فرهادی کار کنم و از بین بازیگران همه آنها را دوست دارم اما آقای شهاب حسینی و خانم لیلا حاتمی و علی نصیریان را خیلی دوست دارم

بدون کلاس بازیگری

چون از ۵ سالگی بازیگری را تجربه کردم؛ دیگر کلاس های بازیگری را طی نکردم و هر آنچه که باید در کلاس ها می آموختم را با تجربه به دست آوردم.البته اگر نیازی باشد حتما کلاس بازیگری را خواهم گذراند
نقش های مورد علاقه

من بیشتر دوست دارم نقش های خاص را بازی کنم

نقش هایی که خیلی نادرند. بنابراین همیشه دوست دارم که نقش های متفاوت را بازی کنم مثلا در یک فیلم، نقش یک دختر گل فروش را بازی کردم که خیلی آن را دوست داشتم

فیلم و سریال شاخص

تا کنون در ۳۵ فیلم و سریال بازی کردم

سریال سرزمین کهن کار آقای کمال تبریزی، سریال وضعیت سفید کار آقای نعمت الله، فیلم سینمایی خیابان بیست وچهارم کار آقای سعید اسدی، سریال گمشده کارآقای قویدل و سال 93 در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان دیپلم افتخار بهترین بازیگر نوجوان را از این جشنواره دریافت کردم

دیدگاه دوستان

آنان فکر می کنند که بازیگران در یک سیاره دیگری زندگی می کنند و تصورشان این است که حتی لباس پوشیدن ، رفتار و حرکات بازیگران با دیگران متفاوت است. در حالی که اصلا این گونه نیست. ما هم از جنس آنان هستیم

منبع:بيوگرافي مهسا هاشمی

بيوگرافي مهسا هاشمی

بیوگرافی خداداد عزیزی و همسرش + زندگی شخصی فوتبالی

خداداد عزیزی متولد 1 تیر 1350 در فریمان فوتبالیست بود

تا راهنمایی بیشتر درس نخوانده است، تا قبل از شهرت وضعیت مالی خوبی نداشتند، بعدها حماسه ساز ملبورن و غزل تیز پا لقب گرفت، از او بعنوان آشوبگر فوتبال ایران نیز اسم برده می شود
از روستا به شهر

سال 55 بود که ما از روستا به مشهد آمدیم؛ روستای ما از توابع فریمان بود ; دوران کودک من در محله کوی رضاییه گذشتدوره ابتدایی و راهنمایی را در همین مرحله گذراندم

همه خاطرات کودکی ام در همین محله گذشت، فوتبال کوچه خیابانی که بارها درباره اش شنیده ایم را در همین محله یاد گرفتم

کارگری و فروشندگی

وقتی 10 ساله بودم با پدرم دور حرم می رفتیم و دستفروشی می کردیم

13 سال داشتم که کار بنایی می کردم با بردارم تابستان ها کار بنایی می کردیم، برادرم البته کار گچ بری با ابزار را خوب بلد بود. خیلی هم برایم سخت بود چون قدم کوتاه بود

فوتبال از 16 سالگی

در 16 سالگی بخاطر بازی در یک تیم محلی و دیده شدن در بازها به تیم جوانان خراسان دعوت شد، سپس بع داز یکسال در سال 1367 فوتبال حرفه ای اش را با تیم ابومسلم مشهد آغاز کرد

از مشهد تا تهران

از سال 1367 تا 1371 در ابومسلم به شهرت و درآمد بالایی در آن زمان رسید، سپس در فتح و بهمن بازی کرد، در سال 1375 بصورت قرضی یک فصل به پرسپولیس تهران پیوست

از تیم ملی تا آلمان

پس از درخشش در ترکیب تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت‌ های آسیا ۱۹۹۶ بعنوان ارزشمند ترین بازیکن این مسابقات و چندی بعد کسب عنوان بهترین بازیکن سال کنفدراسیون فوتبال آسیا در سال 76 به تیم فوتبال کلن در دسته اول بوندس لیگا آلمان پیوست
غزل تیزپای آسیا

در بازی با تیم ملی استرالیا در 8 آذر 1376 برای رسیدن به جام جهانی ۹۸ فرانسه خداداد عزیزی برای تیم ملی ایران گلزنی کرد، یک گل در بازی رفت و یک گل در بازی برگشت

گل دوم در بازی برگشت او و تیم ملی را تاریخ ساز کرد از آن تاریخ به بعد لقب غزال تیزپای آسیا که توسط جواد خیابانی در گزارش به او داده شد بعنوان لقب در نامش ماند

بازی در آلمان و آمریکا

خداداد تا سال ۲۰۰۰ در کلن بازی کرد و پس از آن یک فصل در سن‌خوزه ارث‌ کوئیکز در ام‌ ال اس لیگ حرفه‌ ای فوتبال آمریکای شمالی و یک فصل در النصر در لیگ امارات بازی کرد سپس به ایران بازگشت

آخرین روزهای فوتبالی

از سال 80 تا 84 در پاس تهران بود سپس مدت کوتاهی به باشگاه آدمیرا واکر اتریش رفت، مدتی بعد برگشت و یک فصل در تیم دسته سومی عقاب بود

در سال 85 آخرین بازی های خود را در راه آهن انجام داد

ازدواج و خانواده

خداداد عزیزی سالهاست ازدواج کرده ولی هیچ موقع اجازه انتشار عکس همسرش رو نداده است، او دارای یک دختر به نام فاطمه و یک پسر به نام امیرحسین است

سرطان مادر

در سن 19 سالگی زمانی که هنوز به شهرت نرسیده بود و زندگی سختی داشتند مادرش به دلیل عدم توانایی مالی برای درمان سرطان در سال ۶۹ فوت کرد

تنها حسرت زندگی

من در این دنیا هیچ آرزویی ندارم خدا به من لطف کرده و به من همه چیز داده است همه رویاهایم محقق شده، هیچ چیز دیگری نمی خواهم. فقط یک آرزو برایم حسرت شد

اینکه وقتی اوضاع خوب شد کاش مادرم بود. روزهای خوب را می دید. روزهای خوش مان را می دید. روزهایی که شناخته شدیم و شرایط مان به طور کلی تغییر کرد
ازدواج و خانواده

خداداد عزیزی سالهاست ازدواج کرده ولی هیچ موقع اجازه انتشار عکس همسرش رو نداده است، او دارای یک دختر به نام فاطمه و یک پسر به نام امیرحسین است

سرطان مادر

در سن 19 سالگی زمانی که هنوز به شهرت نرسیده بود و زندگی سختی داشتند مادرش به دلیل عدم توانایی مالی برای درمان سرطان در سال ۶۹ فوت کرد

تنها حسرت زندگی

من در این دنیا هیچ آرزویی ندارم خدا به من لطف کرده و به من همه چیز داده است همه رویاهایم محقق شده، هیچ چیز دیگری نمی خواهم. فقط یک آرزو برایم حسرت شد

اینکه وقتی اوضاع خوب شد کاش مادرم بود. روزهای خوب را می دید. روزهای خوش مان را می دید. روزهایی که شناخته شدیم و شرایط مان به طور کلی تغییر کرد
طرفدار بارسلونا

من فقط بازی‌ های بارسلونا را می‌ بین هر چند که بازی‌ های حساس اروپایی را هم دنبال می‌ کنم الان هم بازی‌ های منچسرسیتی را هم دنبال می‌ کنم آنها هم تیم خوبی هستند

شغل دوم

شغل دوم خداداد عزیزی ساخت‌ و‌ ساز است اینکه او کجا و چه پروژه‌هایی را در دست دارد چندان مشخص نیست اما به گفته بعضی از دوستان نزدیکش خداداد مغز اقتصادی ‎اش خوب کار می‌ کند

او یک گالری طلا فروشی در خیابان کریمخان تهران دارد و در کشور امارات هم سرمایه گذاری های خوبی انجام داده است او ابتدای فعالیت اقتصادی خود را با سرمایه گذاری در حوزه پوشاک ورزشی آغاز کرد و الان نیز صاحب یک برند معروف پوشاک ورزشی است

مهدی هاشمی نسب صمیمی ترین دوست خدادا است

مربیگری

عزیزی پس از خداحافظی از فوتبال به مربیگری می پردازد

منبع:بيوگرافي خداداد عزيزي

بيوگرافي خداداد عزيزي